به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، در یکی از پنلهای تخصصی این همایش اما موضوع بر سر اهمیت مسئولیت اجتماعی و نقش مددکاران بود. آنجا که مددکار اجتماعی بهعنوان مصلح اجتماعی شناخته میشود و در زمینه مسائل اجتماعی سیاستگذاری میکند. هرچند بهگفته همان متخصصان، در کشور، مددکاران اجتماعی کار حرفهای نمیکنند.
آنها دغدغه نان و معیشت دارند و از آنها برای بازدیدها و رساندن نان و پنیر به افراد فقیر انتظار میرود: «قطعاً کسی که با دردهای اجتماعی آشناست؛ کسی که با افراد آسیبدیده در حاشیه شهرها نشست و برخاست داشته است، میتواند سیاست اجتماعی را تعریف کند و بهترین خدمت را برای جامعه هدف ارائه دهد.» این تنها بخشی از صحبت سخنرانها در این نشست بود. آنها سعی داشتند نقش مددکاران اجتماعی را در توسعه جوامع و کمک به آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی بازگو کنند.
مسئولیت اجتماعی یک مفهوم کلیدی
در ابتدی جلسه حسین موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران که دبیری این نشست را برعهده داشت، با اشاره به اینکه مسئولیت اجتماعی یکی از موضوعاتی است که به اشکال مختلف درباره آن در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی علمی صحبت میشود، گفت: «مسئولیت اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی است که در آخرین تعریف جهانی مددکاری اجتماعی در سال 2014 ارائه شده و میتوان از آن بهعنوان یکی از حوزههای مهم در راستای تحقق سلامت اجتماعی یاد کرد.
این مسئله نشاندهنده این است که نسبت به اطرافیانمان در جامعه بیتفاوت نیستیم. هانیل لاگ میگوید، هرکدام از ما فردی برای خود و فردی برای جامعه هستیم و همه ما باید خودمان و دیگران را درک کنیم و از دیگران و از خودمان مراقبت کنیم؛ زیرا نمیتوانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم. درحالیکه در حال زندگی در جامعه هستیم.» او با تاکید بر اینکه انسان اجتماعی به این معناست که ما نمیتوانیم بدون ارتباط با دیگران و توجه به دیگران در جامعه زندگی کنیم، اضافه کرد: «راههای ارتباط بسیاری میان هر یک از ما بهعنوان یک شهروند با شهروندان دیگر وجود دارد.
در مسئولیت اجتماعی که برخی آن را بالاترین نوع مسئولیت اجتماعی قلمداد میکنند، معتقدند که این مسئولیت بالاترین سطح مسئولیت است و از انتظارات فراتر میرود. این سطح، از شما میخواهد که یک شهروند خوب و فعال باشید و برای بهبود جهان اطرافتان تلاش کنید. این موضوع در حوزه مددکاری اجتماعی از چنان اهمیتی برخوردار است که شعار سال انجمن مددکاران اجتماعی ایران در سال 1394، «مددکاری اجتماعی و مسئولیت اجتماعی» انتخاب شده بود.
این موضوع نشان میدهد که حوزه علم یکی از حوزههای مرتبط با مددکاری اجتماعی در راستای ایفای مسئولیت اجتماعی است.» به اعتقاد موسویچلک، مددکاران اجتماعی هم مثل بسیاری از متخصصان و صاحبنظران علوم اجتماعی، مسئولیتهای اجتماعی در قبال علم، جامعه، گروههای هدف و ذینفعان در این حوزه دارند.
او در توضیح این مطلب به برخی از این نوع مسئولیتها اشاره کرد: «مشارکت علمی در سیاستگذاریهای اجتماعی، تحلیل و نقد علمی و کارشناسی سیاستگذاریهای اجتماعی انجامشده، نقد علمی عملکرد سازمانها و نهادهای مرتبط و مسئول در حوزه مددکاری اجتماعی، تلاش برای تربیت مددکاران اجتماعی مسئولیتپذیر خلاق و تحلیل علمی وضعیت موجود مرتبط با حوزه مددکاری اجتماعی، فارغ از هرگونه جانبداری یا بهرهبرداریهای سیاسی.»
به حاشیه راندهشدهها
محمد سبزیخوشنام، مدیر گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، دیگر سخنران این جلسه بود که مسئولیت اجتماعی مددکاری اجتماعی را بر حوزه بهداشت و درمان مدنظر قرار داد و گفت: «نظام عمومی سلامت شامل تمام زیرساختهای توسعهیافتگی ازقبیل نظام اقتصادی، نظام اجتماعی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام آموزشی است که تقریباً هیچکدام از آنها در کنترل مستقیم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار ندارد ولی این وزارت بنا بر مسئولیت اصلی و تولیت نظام سلامت در مواردی که برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه ضرورتی ایجاب کند، باید از مسیر مسئولیتپذیری، رهبری فرابخشی، اعمالنظر و بعضاً مداخله کند.
مسئولیت اجتماعی یک چارچوب اخلاقی است که نشان میدهد هر نهاد ـ اعم از فرد یا سازمان ـ چگونه باید با اخلاق و حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کند تا بهنفع جامعه بهکار گرفته شده و نتیجه اقدامات نیز بهرهمندی جامعه باشد.» او با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی از دو بعد درونی و بیرونی قابل بررسی است، عنوان کرد: «مسئولیت اجتماعی بیرونی، شامل استراتژیهای سازمان در قبال ذینفعان بیرونی مانند جامعه، محیطزیست، مشتریان و تامینکنندگان است.
اما بُعد داخلی مسئولیت اجتماعی سازمانها، به نیازها و نگرانیهای کارکنان میپردازد. کارکردهای مسئولیت اجتماعی میتواند از طریق ایجاد تصویر مثبت از سازمان، رضایت کارکنان و مشتریان، کمک به حل مشکلات محیطزیستی و افزایش مشارکت در جامعه محلی، افزایش اعتماد، عملکرد و موفقیت سازمان، افزایش مشروعیت سازمان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی، کاهش هزینههای ناشی از کنترل، افزایش تعهد و مسئولیتپذیری بیشتر، وفاداری و طرفداری کارکنان از سازمان، ارتقاء کارها و کاهش تعارضات اخلاقی برای سازمانها مفید باشد.»
سبزیخوشنامی معتقد است، ساختارهایی که از انعطافپذیری ساختاری، نوینسازی فرآیندهای سازمانی، توسعه منابع انسانی، بهنگامسازی قوانین و مقررات سازمانی، فرهنگ سازمانی و آیندهنگری برخوردارند، بیش از سایر ساختارها امکان گسترش مسئولیت اجتماعی را دارند. این مدرس دانشگاه ادامه داد: «بنابراین دولتها، اعضای جامعه، سازمانها و متخصصان ازجمله مددکاران اجتماعی، مسئولیت دارند تا عوامل اجتماعی سلامت را پیش ببرند و با علل ریشهای نابرابریهای سلامت، مقابله کنند.
تلاشهای نخستین مددکاران اجتماعی، مشکلات اجتماعی را از قلمرو محدود مسئولیتهای فردی جدا کرد و آنها را در بافت جامعهای جای داد که خاستگاه خانوادهگستر بهشمار میرفت. آنچه این حرفه را در جایگاهی متمایز از سایر حرفههای یاورانه قرار میدهد، توجه مددکاری اجتماعی بر مبنای رویکرد فرد در محیط، نسبت به بافتی است که مراجعان در آن زندگی میکنند.
در توسعه مددکاری اجتماعی، محور خدمات برای گروههای به حاشیه راندهشده است. ما بهعنوان شاغلان حرفه مددکاری اجتماعی، مسئولیت اخلاقی، انسانی و قانونی برای به چالشکشیدن نابرابری در جامعه و افزایش دسترسی به خدمات داریم.» او با اشاره به استفاده مددکاری اجتماعی از ظرفیت سایر رشتهها افزود: «این چارچوب نظری چندرشتهای است که براساس اصول ضدنابرابری، ابزاری برای درک و پاسخ به پیچیدگی تجربه نابرابری در اختیار مددکاران اجتماعی قرار میدهد. پس مددکاران اجتماعی خودتصمیمگیری و مسئولیت اجتماعی افراد را ارتقاء میدهند. مددکاران اجتماعی بهدنبال افزایش ظرفیت و فرصت برای تغییر و رفع نیازهای مراجعهکنندگان هستند.»
او به ضرورت شناسایی و استفاده از ظرفیتها برای انجام مسئولیتهای اجتماعی اشاره کرد: «از آنجا که نهادهای رسمی دارای منابع و ظرفیتهای محدود هستند، مشارکت مردم و نهادهای غیردولتی میتواند بستر را برای ارائه خدمات مبتنی بر نیاز، بهصورت جامع و اثربخش فراهم کند. تعریف پروژههای مشترک توسط دستگاهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی باید مبتنی بر توافق طرفین، طراحی و انجام شود.
بنابراین برای تعریف یک مسئله مشترک و فرمولبندی کردن آن، نیاز به طیشدن فرآیندهای شفاف، جامع و علمی است که این کار با بهرهمندی از نقشهای تسهیلگری و رابط مددکاران اجتماعی، قابل تحقق است. چارچوب خدمات مددکاری اجتماعی در نظام سلامت بهطورکلی با رویکرد مدیریت موردی برای استمرار درمان، افزایش دسترسی به خدمات، رفع موانع درمان، مسئولیتپذیری و کارآمدی خدمات همراه است.»
سبزیخوشنام، سلامتیار و همراهسرا را دو نمونه موفق در حوزه مددکاری اجتماعی بهداشت و درمان، با رویکرد بینبخشی و مردم عنوان کرد و افزود: «در کشور ظرفیتهای زیادی در حیطههای مردم و سازمانهای غیردولتی وجود دارد که گاهی بهعلت نبود دیدگاهها و رویکردهای همکاری بینبخشی و ناتوانی در جلب و جذب این ظرفیتها، افراد جامعه از دریافت خدمات ابتدایی یا حتی تکمیلی، محروم میشوند. بنابراین مسئولیتپذیری اجتماعی از طریق برقراری ارتباط دوطرفه میان ذینفعان در سطح جامعه ـ اعم از سازمانها و مردم ـ به دیدگاههای انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و علمی نیاز دارد.»
جامعه معتاد را طرد میکند
امیر مغنیباشیمنصوریه، عضو هیئتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران است. او در این پنل درباره مسئولیت اجتماعی در حوزه اعتیاد صحبت کرد و گفت: «وقتی از اعتیاد صحبت میکنیم، اول باید تکلیفمان با مفاهیم حوزه اعتیاد مشخص شود. یکی از این مفاهیم این است که مسئولیت اعتیاد برعهده چهکسی است؟ در پاسخ به این سوال دو نگاه وجود دارد.
برخی از نظریهپردازان اعتیاد، این مقوله را در سطح خرد و فردی میدانند و میگویند که افراد بهدلیل ضعفهایی که دارند، بهسمت اعتیاد گرایش پیدا میکنند، اما در مقابل گروهی هم در دنیا وجود دارند که میگویند، اعتیاد یک مسئله اجتماعی است.» به گفته او، دو میلیون و 800 هزار نفر در جامعه ما معتاد هستند، بنابراین دیگر نمیتوان گفت که اعتیاد یک موضوع فردی است: «یکسری از ساختارها در جامعه دچار مشکل شده و میزان تولید مصرفکننده موادمخدر بالا رفته است. در اینجاست که باید بگوییم اعتیاد، یک مسئله اجتماعی است.
در دنیا رویکردی وجود دارد که تاکید میکند، مصرف موادمخدر یک انتخاب است، اما به این شرط که فرد بهواسطه مصرف موادمخدر، به خود، دیگران و جامعهاش آسیبی وارد نکند. بنابراین ما باید در این شرایط، موضع خودمان را مشخص کنیم. زمانی میتوانیم درباره مسئولیت اجتماعی با موضوع اعتیاد صحبت کنیم که نگاهمان نهاینکه انتهای طیف دوم باشد، اما نزدیک به آن باشد؛ یعنی برای جامعه در حوزه اعتیاد، مسئولیت قائل شویم.» او در ادامه به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره اعتیاد که امسال منتشر شد، اشاره کرد: «به استناد آمارهای این گزارش، در سال 86، یک میلیون و 200 هزار معتاد، در سال 90، یک میلیون و 352 هزار معتاد و در سال 96، دو میلیون و 800 هزار معتاد در کشور وجود داشتند و پیشبینی میشود که در سال 1403، این تعداد به سه میلیون و 300 هزار نفر برسد.
در کنار همه اینها، تعداد معتادان بیخانمان هم روزبهروز در حال افزایش است و پیشبینی میشود که تعداد معتادان تفننی هم 4 میلیون و 400 هزار نفر است.» او معتقد است، اول باید تغییر بنیادی را که نسبت به فرد مصرفکننده وجود دارد، تغییر داد، تا بعد به مسئله مسئولیت اجتماعی رسید: «زمانیکه تاریخچه برخی از کارتنخوابها را بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که اینطور نبوده که تمامشان فقیر باشند، از میان آنها افرادی هستند که قبلاً کارمند بودهاند و خانواده و فرزندی داشتهاند.
چه اتفاقی افتاده که در طول زمان، این فرد تبدیل به معتاد کارتنخواب شده است؟» او ادامه داد: «ما همیشه مسئله اعتیاد این افراد را پررنگ میکنیم. او میخواهد اشتغال داشته باشد، ازدواج کند و... همیشه اما گفته میشود که معتاد است. این فرد بهتدریح از نظر اجتماعی نحیف میشود و درنهایت تبدیل به یک کارتنخواب میشود. بنابراین کارتنخوابی محصول عملکرد ما در حوزه مسئولیت اجتماعی است. معتقدم، همین جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، این افراد را ضعیف کرده و درنهایت از محیط عمومی به بیرون پرتشان میکنیم.
در اینجاست که مسئولیت اجتماعی گُل میکند و بحث روحی، روانی و ترحم نسبت به این افراد ایجاد میشود. حالا در این شرایط، مددکار به کمک میآید تا این فرد را به 15 سال قبل برگرداند. برایش سرپناه تامین کند. به او وام 100میلیون تومانی بدهد. چقدر باید برای او هزینه شود تا به زندگی برگردد؟ بررسیها نشان میدهد که نرخ ریکاوری تنها 15 درصد است؛ یعنی 15 درصد این افراد، ریکاوری میشوند.»
این عضو هیئتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اعلام اینکه نرخ اعتیاد در کشور بالاست، ادامه داد: «یکی از دلایل بالا بودن این آمارها این است که جامعه سرمایهداری، انسان را بهعنوان ابزاری برای تولید ثروت و ارزشافزوده میبیند و زمانی که فرد برای سازمان فایدهای نداشته باشد، او را به یک کارتنخواب تبدیل میکند و دیگر نسبت به او مسئولیتی احساس نمیکند.»
مددکاری و کودکان
رقیه بهاری، عضو انجمن مددکاران اجتماعی ایران و مدرس دانشگاه، یکی از سخنرانهای این پنل است. او با اشاره به موضوع مسئولیت اجتماعی، علم و مددکاری اجتماعی با تاکید بر کودکان گفت: «در طول دورههای گوناگون رشد و تکامل انسان، دوران کودکی از منظر اندیشمندان علومزیستی و انسانی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده؛ بهطوریکه این دوره را یکی از حیاتیترین دوران زندگی بشر دانستهاند و رشتههای گوناگون حوزههای علوم انسانی و تجربی بنا به ماهیت خود، هر یک بهگونهای به تعریف و تحلیل ویژگیها و نیازهای این گروه پرداختهاند.
دراینخصوص ردپای حرفه مددکاری اجتماعی و فعالان آن بسیار حائز اهمیت است؛ حرفهای که همواره دغدغه انسان و مسائلاش برایش پررنگ بوده و سعی کرده تا با خلق مفاهیم اساسی و بهکار بردن آنها در کاهش آلام انسانی و معضلات اجتماعی گامهای مؤثری بردارد.» او ادامه داد: «مفاهیمی چون مسئولیت اجتماعی که شامل تکالیفی در برابر خود و دیگری است، تکالیفی در ارتباط انسان بهعنوان جزئی از آفرینش و انسان در ارتباط با کل هستی و محیط پیرامون و تکالیفی که با تعهد به انجام درست آن میتوان به جامعهای سالم با کمترین میزان آسیبهای اجتماعی دست یافت و به سوی توسعه پایدار گام برداشت.
این تکالیف محقق نخواهند شد مگر با نگاهی علمی و اخلاقی، همچنین نگاهی سرشار از دانایی و عاری از هر نوع تعصب و جهل.» براساس اعلام بهاری، در این راستا حرفه مددکاری اجتماعی سعی کرده تا نگاهی وسیعتر به کودکان و نیازهایشان داشته باشد، چون کودکان بخش مؤثری از بدنه یک جامعه را تشکیل میدهند.
منادیان صلح و برابری
مجید هوشمند، عضو انجمن مددکاران اجتماعی ایران، یکی دیگر از سخنرانهای این پنل بود. او در زمینه مسئولیت اجتماعی و مددکاری، به نقش مددکاران اشاره کرد و گفت: «نقطه مقابل مسئولیت اجتماعی، بیتفاوتی اجتماعی است که یکی از بیماریهای جامعه امروز ماست و در سازمانها هم تسری پیدا کرده است.»
او درباره مسئولیت اجتماعی علم، به مسئولیتی که دانشگاه دارد، اشاره کرد: «یکی از مسئولیتهای دانشگاه، تولید خیر عمومی، رفاه اجتماعی، آزادسازی دانش و عمومیسازی آن است. ازیکطرف هم گفته میشود که مسئولیت اجتماعی در پاسخ به چالشهای اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی ناشی از علم مدرن بهوجود آمده و علم در همین زمینه، برای ارتقای کیفیت زندگی قدم برمیدارد.
در جای دیگر هم اعلام شده که مسئولیت اجتماعی ناشی از علم مدرن است.» براساس اعلام هوشمند، مددکاری اجتماعی در پاسخ به بحرانهای اجتماعی ناشی از صنعتیشدن و توسعه، شکل گرفته است. صدسال از عمر علمی حرفه مددکاری اجتماعی میگذرد، یعنی از بعد از انقلاب صنعتی و تاکنون هم به حیات خود ادامه میدهد.
مددکاران اجتماعی، سفیران سلامت اجتماعی جامعه هستند و بهعنوان کنشگر شناخته میشوند: «زمانیکه از توانمندسازی کودکان و آسیبهای اجتماعی حرف میزنیم، یعنی آنجا مددکاری اجتماعی در قلب برنامهریزی و سیاستهای اجتماعی قرار دارد. مددکار اجتماعی با تدوین سیاستهای جدید، به تغییرات اجتماعی در راستای بهبود شرایط اجتماعی کمک میکند.
مددکاران اجتماعی، تعیینکنندگان سیاست اجتماعیاند. چه کسی میتواند سیاستهای اجتماعی را تعریف کند؟ قطعاً کسی که با دردهای اجتماعی آشناست؛ کسی که با افراد آسیبدیده در حاشیه شهرها نشست و برخاست داشته است. او میتواند سیاست اجتماعی را تعریف کند و بهترین خدمت را برای جامعه هدف ارائه دهد.»
او ادامه میدهد: «مددکاران اجتماعی ارتقاءدهندگان سرمایه اجتماعیاند. آنها کمک میکنند تا مشارکت اجتماعی بالا رود و سرمایه اجتماعی از حالت رکود خارج شود. آنها پیشگیریکننده از آسیبهای اجتماعیاند، یعنی قبل از اینکه اتفاقاتی رخ دهد، آنها پیشبینی و پیشگیری میکنند. مددکاران، درمانگران دردهای اجتماعیاند و بهعنوان مصلحان اجتماعی شناخته میشوند. آنها متولیان رفاه هستند.
خدمات اجتماعی ارائه میدهند و به بهبود کیفیت زندگی کمک میکنند، آنها مخالفان طرد اجتماعیاند، یعنی اجازه نمیدهند گروهی از جامعه طرد شوند و سعی میکنند فرد را با جامعه آشتی دهند.» به گفته او، مددکاران اجتماعی، منادیان صلح، عدالت و برابریاند. این رسالت حرفه مددکاری اجتماعی است: «اگر دانشگاه را یک سازمان تلقی کنیم، مددکاری اجتماعی، وظیفه مشترک تمام سازمانها در حوزه مسئولیتهای اجتماعی است.»
مددکاری ما حرفهای نیست
مهدی سرویهمپا، عضو هیئتمدیره انجمن مددکاری اجتماعی ایران هم سخنران دیگر این نشست بود. او معتقد است که هر آنچه درباره مددکاری اجتماعی گفته میشود، حقیقت است، نه واقعیت: «در واقعیت مددکاری اجتماعی، هیچ است. مددکاری اجتماعی ما بهجز در موارد انگشتشمار، سوشالورک انجام نمیدهند. آنها کارشان بازدید و کارهای خیریه است. چرا این اتفاق افتاده؟ چون مرجعیتی وجود ندارد. ما از سوشال ورک، سوشال را حذف کردیم و تنها ورک را نگه داشتهایم. ورک یعنی چه؟ یعنی نان و پنیر رساندن و بازدید از مراکز و... درحالیکه کار حرفهای، یعنی کار بالینی کردن.» او در ادامه صحبتهایش به مشکلات مددکاران اشاره کرد: «بخش قابلتوجهی از مددکاران ما مشکل معیشت دارند و درگیر حقوقهای سه میلیون تا 5 و 10 میلیون تومانیاند. به چه دلیل؟ چون حرفهایبودن در کار آنها وجود ندارد. ما در حوزههای علمی به کارهای بزرگ با خروجی کوچک یا حتی بدون خروجی میپردازیم. بخشی از کار مددکاری، تسهیلگری برای ایجاد شغل، باتوجه به ظرفیتهای محیط است.» او در ادامه سخنرانیاش با اعلام اینکه مددکار اجتماعی باید بتواند در حوزه پیشگیری وارد شود، گفت: «در دانشگاه علامه و چند دانشگاه دیگر، اغلب دانشجویان رشتههای مددکاری اجتماعی، غیربومی تهران هستند، آنها بیشترین ظرفیت کار را در مناطق خودشان دارند، اما هیچکدام در حوزه پیشگیری از فقر و گسترش ثروت و... کار نمیکنند.»
تعادل میان توسعه اقتصادی و اجتماعی
حاشیهنشینان، واژه کلیدی اظهارات عباسعلی یزدانی، عضو هیئتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این نشست بود. او با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی یک معنای عام و یک معنای تخصصی دارد که هر دو اهمیتی یکسان دارند، توضیح داد: «در معنای عام، هر شخص یا نهادی وظیفه دارد برای گشودن گرهای از مسائل زندگی اعضای جامعه بکوشد و نقش شهروندی خود را برای حفظ محیطی که مردم جامعه در آن زندگی میکنند بهدرستی ایفا کند. در این معنا، مسئولیت اجتماعی بیشتر یک وظیفه اخلاقی شده است. درحالحاضر این مسئولیت اخلاقی در قالب قوانینی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتها، صاحبان ثروت را به کمک به توسعه اجتماعی و فرهنگی جوامع و هزینه برای محافظت از محیطزیست، وادار میکند. مسئولیت اجتماعی در تلاش برای برقراری تعادل بین توسعه اقتصادی، اجتماعی و توسعه محیطزیستی است؛ این همان تاکیدی است که فدراسیون بینالمللی مددکاران اجتماعی در برنامه 10ساله پیشرو با تمرکز و توسعه مفهوم اکوسوشال یا جامعه انسانی سازمانیافته با محیطزیست دارد و بر مدار آن حرکت میکند.» او با اعلام اینکه مددکاران اجتماعی بهویژه آنها که در مناطق حاشیهای جوامع کار میکنند، یک ارتباط سنتی با مفهوم عمومی و تخصصی مسئولیت اجتماعی دارند، افزود: «حاشیهنشینی یکی از عوارض جانبی توسعه صنعتی و بیش از حد شهریشدن جوامع است. نمونه مشخص آن نیز محلاتی است که در کلانشهرها از اجتماع و اسکان کارگران در نزدیکی کارخانهها ایجاد شدهاند و بهمرور زمان و پس از گسترش شهرها از نظر جغرافیایی درون شهر قرار گرفتهاند، اما سهم قابلی از توسعه اقتصادی، زیرساختی یا فرهنگی شهرها نبردهاند. براساس این تعریف، صاحبان صنایع و سرمایه باید برای بهبود وضعیت مردم جوامع حاشیه شهرها، هزینه کنند. بااینوجود حاشیهنشینی در منابع معاصرتر فراتر از تعاریف جغرافیایی یا معماری است. مقصود از حاشیهنشین در ادبیات علوم اجتماعی نهفقط ساکنین محلات دارای بافت ناکارآمد شهری، بلکه همه افرادی هستند که امکان یا فرصت مشارکت در تصمیمگیریهای اجتماعی را ندارند و بدون ارتکاب جرم بهنوعی، از حقوق شهروندی محروم شدهاند. در کلانشهرها گروههای متنوعی شامل اجتماعات ایزولهشده مهاجرین، افراد بیخانمان، زنان و کودکان آسیبدیده اجتماعی، برخی زندانیان و خانواده آنها و گروههای مختلف دیگر را میتوان در این تعریف گنجاند. بنابر این دامنه حاشیهنشینی، هم محلات خارج از بافتهای موثر شهری و ساکنین آنها، هم افراد به حاشیه راندهشده را شامل میشود.» بهباور یزدانی، خطرات محیطزیستی، ضعف نهادهای اجتماعی، ضعف پایههای اقتصادی، امنیتی بودن و جدا افتادگی اجتماعی که میتواند خطرات امنیتی بهدنبال داشته باشد، انگ اجتماعی و خالی شدن از ظرفیتها و خطر تراکم خشم ساکنین و اهالی محلات حاشیهای ازجمله پدیدههای خطرآفرین این مناطق است.»
نظر شما